نوشته شده توسط : ar

 

مرد جوانی خود را به مطب دکتر "وینسنت پیل " رسان وگفت:

 

 

_دکتر پیل،لطفا کمکم کنید ،من از پس مشکلات زندگیم بر نمی آیم.

 

 

دکتر پیل پاسخ داد : من الان باید برای سخنرانی در کفرانسی بروم؛ اما اگر منتظر بمانید، پس از پایان مراسم، جایی را به شما نشان خواهم داد که در آن هیچ کس، هیچ مشکلی ندارد!

 

 

مرد جوان گفت: اگر این کار را بکنید ،به هر قیمتی که شده خود را به آنجا خواهم رساند.

 

 

سخنرانی به پایان رسید ...دکتر پیل مرد جوان را به قبرستانی در همان حوالی برد وگفت: نگاه کن! در اینجا بیش از صد هزار نفر اقامت دارند وهیچ کدامشان،کوچکترین مشکلی ندارند. آیا مطمئنی که می خواهی به اینجا بیا یی؟




:: موضوعات مرتبط: داستان ها , ,
:: برچسب‌ها: مرگ , مشكلات ,
:: بازدید از این مطلب : 462
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 24 آبان 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد